نوشته های تمنا

سلام خدا جونم طبق معمول حال خوشی نداشتم ولی مجبود بودم وانمود کنم که خوبم.... پری روز اتاق عمل بودم و بلاخره کتیتر گذاشتم از سوراخ سوراخ شدن راحت شدن راحت شدم ولی جای بخیه هاش خیلی میسوزه و میخاره. توی این سی وهشت روزی که بیمارستلن هستم خیلی چیزا یادم دادی صبر،اخلاق،عشق به خودت و..... توی این مدت خونم الوده و عفونت کرده بود به خاطر همین دوره درمانم عقب افتاد ،هزاران مرتبه شکرت که مشکل حل شد و نزدیک شیمی درمانیم. اولا ازاین که قرار موهام بریزه ناراحت بودم ولی از وقتی به تو توکل کردم نگران هیچی نیستم چون میدونن بعدش حجابی بهم میدی که حسرتشو میخوردم ،نماز و دل پاکی بهم میدی که به خاطرش اشکم در می اومد، عشقی بهم میدی که ارزوشو داشتم مدال صبر و تحمل خودت میندازی گردنم (البته اگه واقعا صبور بودم) خدایا تو اتاق عمل یک امتحان سختی گرفتی دیگه ازم نگیر....    خدایا شکرت کمکم کن بتونم دوره شیمی درمانی و و دردا بعد پیوند تحمل کنم و ناشکری نکنم.... نوشته های تمنا...ادامه مطلب

خدایا: شیمی درمانیم چند جلسه ای که شروع شده از قبل بهم گفته بودن باید تحمل داشته باشم و سخته. اومدم که به خضرت قاسم وحضرت علی اکبر بگم که تقریبا هم سن و سالیم پس کمکم کنید،خدایا میترسم،میترسم ازینکه دوباره برم توی اون جاده یک طرفه ... دستمو محکم بگیر چون سرم گیج میره و ممکن بیوفتم،خدا یا از حضرت زیمب بخواه که بهم صبر بده،از حضرت رقیه بخواه که حیا و عفتشو بهم بده. یا حضرت عباس و امام حسین قسمتون میدم به پهلو شکسه مادرت ، تنهایی امام زمان ،غریبی خدا و تنهایی امام علی کمکم کنید شاید تحمل پیوند نداشته باشم بهم نگاه کنید دستمو بگیرید تا اینجا کفر نگفتم از اینجا به بعدم نگم.... خدایا توکل به خودت.... نوشته های تمنا...ادامه مطلب

سلام خدایا فکرکنم امتحانم داره تموم میشه البته کم کم....
خدا جونم میشه فردا امام حسین و حضرت عباس بیان کنارم ؟؟یادته بچه بودم امام حسین شفامو داد؟؟؟معلومه که یادته این من نمک نشناسم که یادم میره،ولی حالا میخوام حضرت عباس شفامو بده چون تا اینجاش همتون کنارم بودید مخصوصا حضرت عباس .
فردا انشالله پیوند انجام میشه منکه تا اینجاشو به لطف تو و ائمت تحمل کردم تا اینجاش صبر کردم ولی بازهم به صبر نیاز دارم،خدایا بهشون بگو بیان همه ما بیمارا و و اونایی ک مشکل دارن محتاجتونیم....

نوشته های تمنا...

سلام خدا جونم حالم ..... نمیدونم چی بگم ولی بنده هات خیلی دلمو میشکنن کاش منم میتونستم دلشونو بشکنم .... نه گناه دارن دلم نمیاد،امروز با یک نفر میخواستیم یک کاری انجام بدیم من گفتم: خانم دکتر اعزا داره شاید یک وقت بیاد تو زشته.(شاید با باصدا بلند گفتم ولی خودت شاهدی که ته دلم چیزی نیست) بازهم کار خومدشو کرد و صدا منم بلند تر شد : -:برو بابا روانی فکر میکنه صداشو بلند کنه همه ازش میترسن.... روانی؟؟؟؟؟ خدایا من روانیم؟؟؟هه اصن بیخیال ،خدا هرکی ندونه تو که میدونی ،هرکی ندیده تو که دردامو دیدی یعنی حق داد زدن ندارم؟؟حق اصبانی شدن ندارم؟؟؟ خدایا به نظرت اگر خودش جای من بود اصبانی نمیشد؟؟؟ خدایا من فقد تورو دارم فقد و فقد ... دیگه میخوام قید همه رو بزنم و بیشتر با تو باشم ،بهم گفت تو همه حرفات تظاهر ولی نه تظاهر نیست خب منم درد دارم منم .... خدایا ازت کمک میخوام و صبرو تحمل .خدایا میدونم تنهام نمیذاری ولی همیشه کنارم باش و کمکم کن تا اون خاطره های بد از ذهنم بره و بتونم به درمانم برسم . خدایا یک سوال به نظرت اگر یک خواهر داشتم انقدر دلم میشکست؟؟؟ هه ....جز تو کسی به حرفم گوش نمیده پس بهت محت نوشته های تمنا...ادامه مطلب

سلام خدا جونم طبق معمول حال خوشی نداشتم ولی مجبود بودم وانمود کنم که خوبم.... پری روز اتاق عمل بودم و بلاخره کتیتر گذاشتم از سوراخ سوراخ شدن راحت شدم راحت شدم ولی جای بخیه هاش خیلی میسوزه و میخاره. توی این سی وهشت روزی که بیمارستان هستم خیلی چیزا یادم دادی صبر،اخلاق،عشق به خودت و..... توی این مدت خونم الوده و عفونت کرده بود به خاطر همین دوره درمانم عقب افتاد ،هزاران مرتبه شکرت که مشکل حل شد و نزدیک شیمی درمانیم. اولا ازاین که قرار موهام بریزه ناراحت بودم ولی از وقتی به تو توکل کردم نگران هیچی نیستم چون میدونم بعدش حجابی بهم میدی که حسرتشو میخوردم ،نماز و دل پاکی بهم میدی که به خاطرش اشکم در می اومد، عشقی بهم میدی که ارزوشو داشتم مدال صبر و تحمل خودت میندازی گردنم (البته اگه واقعا صبور بودم) خدایا تو اتاق عمل یک امتحان سختی گرفتی دیگه ازم نگیر....    خدایا شکرت کمکم کن بتونم دوره شیمی درمانی و و دردا بعد پیوند تحمل کنم و ناشکری نکنم.... نوشته های تمنا...ادامه مطلب

سلام خدا جونم دلم گرفته شایدم شکسته باشه نمیدونم چرا...به نظرت چرا؟؟؟ من جز تو کسیو ندارم که باهاش دردو دل کنم و جز توهم کسی نیست که به حرفم گوش بده،خدایا تقریبا یک ماه یا بیست و پنج روز گه بیمارستانم خدایا خسته شدم و دلتنگ.... ای کاش میتونستم برم بیرون و کتونی هامو بپوشمو فقد بدوام،ای کاش میتونستنم چادر قشنگمو سرم کنم و برم بازار، ای کاش میتونستنم برم پارک ولواشک بخورم.... خدایا نا امیدم اشتباه نشه من نسبت به زندگی و دنیا نا امید نیستم ، نسبت به ارزوم نا امیدم ... خدایا من همیشه توکلم به تو بود وهست ، همیشه همه جا کنار بنده هات بودی و هستی ولی ما بنده هات..... نوشته های تمنا...ادامه مطلب

خدایا : خوابم نمیبره رگام خیلی اذیتم میکنن ،دلم میخواد کل بدنمو پاره کنم رگ و استخون نو بذارم ولی نمیشه باید تحمل کرد... خدایا ازت ممنونم که بیماری بدی ندارم و همیشه شاکر این نعمت بزرگت هستم،کاش بعضی از ادما هم میتونستن به این درک برسن . شاید قر بزنم یا بگم خسته شدم ولی خودت میدونی که ته دلم چیزی نیست و توکلم به خودته نه بنده هات .... خدایا شاید یکشنبه منو ببرن اتاق عمل برای کتیتر چون دفعه قبل نشد که بذارن،میشه منو ببری پیش خودت؟؟؟ اخه با وجود بعضی ادمها و مسائل شاید نتونم به ارزو های گوچیکم برسم ..... خدایا نمیگم این دنیا بد نه اتفاقا این دنیا خیلی هم قشنگه . نوشته های تمنا...ادامه مطلب

خدایا:  وقتی وبلاگمو با یک سری وبلاگ های دیگه مقایسه میکنم میبینم که بیننده هاشون از من بیشتر و خیلی ناراحت میشم نه خاطر اینکه مال اونا بیشتر ومال من کمتر..... بیشتر یاد غریبی تو م می افتمو نارحت میشم چون من بیشتر دارم از تو مینویسم هیچکی اهمیت نمیده البته به غیراز چند نفر که ازشونم ممنونم . خدایا یادته گفتم سه تا ارزو دارم؟؟؟ یک دونش نویسنده شدن بود ولی مثل اینکه نوشته های من برای همه خسته کنند ه است.... چون ادما نوشته هایی را بیشتر دوست دارن که درباره یک عشق یک هفته ای زیاد زیادش یکسال باشه... ولی هیچکس حاضر نیست درباره عشق تو به بنده هات که هیچ وقت تموم نم نوشته های تمنا...ادامه مطلب

 سلام خدا جونم دوسه روزیه که حال خوشی ندارم،بلاخره منو بردن برای کتیتر  اما نشد چهار بار سوزن کردن تو گردنم ولی.... نمیدونم یک دفعه خوابم برد اونطور که از پرستآرا شنیدم مثل اینکه قرار بود بیام پیش تو.... دیگه زنگ زدم مامانم بیاد پیشم خدایا تحمل این امتحان داره برام خیلی سخت میشه ،کمکم کن چون جز تو هیچکی ندارم چون تو اتاق عمل بهم ثابت شد که با یک اشاره میتونی یک نفر ببری و بیاری. خدا جونم دندهام اذیتم میکنن تحملش برام سخته ولی چون تورو دارم هیچ غمی ندارم... نمیدونم چرا هروقت درد میکشم یاد صحنه عاشورا می افتم، خدایا کمکمون کن ما ادما بی تو هیچیم هیچ..... نوشته های تمنا...ادامه مطلب

سلام خداجونم امروز حالم نسبت به روز های دیگه بهتره.... خدا دیشب خیلی درد داشتم و مامان دست به دامن حضرت عباس شده بود که شکر خدا جوابمونم گرفتیم. خدایا تحمل این دردا خیلی داره برا سخت میشه ،یعنی برای همه ما داره سخت میشه ولی ما امیدمون به تو   امام حسین و.... هست. خدایا دیشب بابا اومده بود پیشم ولی چون حال نداشتم ز دی رفت .... خدایا من تحمل اشک ه و ناراحتی های مامان ندارم تحمل بغض پنهان بابا هم ندارم کمکمون کن خدایا این دردا زیادی ا ذیتمون میکنه ... یا امام حسین یا حضرت عباس یا حضرت فاطمه کمکمون کن ما تحملشو نداریم.... نوشته های تمنا...ادامه مطلب